-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386 10:52
هنوز مزه خمیردندان دیشب توی دهنم است،ولی دوباره صبح شده و باید مسواک بزنم.با یک دست چشمهای خواب آلودم را می مالم و با دست دیگر مسواکم را بر می دارم.رنگش خیلی شبیه مسواک حسین است...به غیر از آن یک هفته اول که مسواکهای نو خریده بودیم و هر دویمان خیال می کردیم آن خوشرنگتره مسواک خودمان است؛قرار گذاشتیم که مسواک خوش رنگ...
-
؟ روز مانده به افتتاح برج میلاد
یکشنبه 7 مردادماه سال 1386 16:28
پس از انتصاب جناب قالیباف به سمت شهرداری تهران شاهد نصب تابلوهای روز شمار در برابر پروژه های نیمه کاره شهرداری بودیم و بعد از افتتاح تونل رسالت باور کردیم که این تابلوها یک وسیله تزئینی صرف نیستند و شهردار مشهدی پایتخت مردی on time و بسیار خوش قول است. خوش قولی آقای شهردار و اجرای طرح سهمیه بندی بنزین (که در نتیجه آن،...
-
حاج رسول رستگاری در اردوی تیم ملی فوتبال
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 16:14
تیم ملی فوتبال ما باخت. از دست یانگوم و دارو دسته اش هم کاری برنیامد.ای یانگوم نامرد!حیفِ اینهمه ایرانی که ساعتها با تو خندیدند و گریه کردند...حیفِ اینهمه ملت شهیدپرور که نشستند برای نابودی سپاه بانو چویی نذر و نیاز کردند...ما رو باش چی فکر می کردیم و چی شد!خیال کردیم کره ای ها هم مثل خودمان بچه باحالند...حالا که ما...
-
...
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 01:45
غذا، پوشاک،مسکن.اینها ضروری ترین و شناخته شده ترین نیازهای بشر هستند.اما یک ترین دیگر هم وجود دارد:نیاز به نوشتن.... گفتن...شاید هم شنیده شدن یا خوانده شدن.این نیاز، بعضی وقتها مثل خوره می افتد به جان آدم و اگر با بی مهری مواجه شود،آن وقت است که پشت آدم تیر می کشد،مغزش سوت، و خودش شاید سیگار...شاید کرک...و شاید خیلی...
-
تولدم مبارک!
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386 00:03
همیشه روز تولدم را دوست دارم.هر کاری هم می کنم فراموشش کنم تا بلکه یک نفر دلش خوش شود سورپرایزم کرده، نمی توانم که نمی توانم! به نظر من روز تولد آدمها مهمترین روز زندگی آنهاست....چه اتفاقی مهم تر از به وجود آمدن؟....از به دنیا آمدن؟...از شروع یک زندگی؟ هر سال روز تولدم که می رسد،یک موضوع بیشتر از هدیه هایی که قرار است...
-
نخبگان جهان در نصف جهان
دوشنبه 25 تیرماه سال 1386 12:38
کم کم دارد باورمان می شود که اصفهان، سر خور شده است! حدود یک ماه پیش،داورلبنانی که ناظر مسابقه فوتبال بین تیمهای سپاهان با یک تیم اماراتی بود،هنوز پایش به اصفهان نرسیده،در هتلی در تهران سکته قلبی کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود. حالا هم در بحبوحه برگزاری سی و هشتمین دوره المپیاد فیزیک ،جناب پروفسور گورژوفسکی(دبیر و...
-
یک کوله پشتی پر از هندوانه
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 20:30
بدین وسیله به اطلاع کلیه دوستان، دشمنان، آشنایان، غریبه ها، عَموم، داییم، عمه ام... ببخشید عُموم، خُصوص، ریز، درشت و غیره می رسانیم که کوله پشتی برای چهارمین سال متمادی کلید خورد . البته در خبر است که عوامل پشت صحنه بعد از شروع کلید خوردن، به مدد اجرای فرزاد حسنی یک دل سیر هم هندوانه ابتیاع کردند ! نوش جانشان، ما که...
-
عکسهای سوخته....پمپ بنزین نسوخته
شنبه 16 تیرماه سال 1386 14:38
ایرانی بی جنبه که می گن یعنی این.یعنی تا می بینه tiny pic درست شده،جو گیز میشه و nتا عکس سوخته میذاره!این عکسها رو فردای روز سهمیه بندی گرفتم.نمیذارمشون توی پست خودشون،چون ترتیب پستها به هم می خوره. این همه عکس با کیفیت و به روز و با سوژه جالب دیدید توی اینترنت؛حالا یه بار هم عکس سوخته ببینید.قرآن خدا که غلط نمی شه.
-
روز سوم
یکشنبه 10 تیرماه سال 1386 15:19
دیروز فیلم روز سوم را دیدم.محمد حسین لطیفی،مثل همیشه از بازی پوریا پورسرخ بهره گرفته بود....و مثل سریال ماه رمضانش از باران کوثری نیز! روز سوم ،مرا به روزهایی برد که تنها خاطره ای گنگ از انها در ذهنم به جای مانده.او صحنه هایی را نشانم داد که بارها در فیلمهای جنگی دیده بودمشان اما انگار صحنه های این فیلم ملموس تر بود...
-
گاف مجری شبکه اسمشو نبر
جمعه 8 تیرماه سال 1386 02:05
حمیده آرمیده، مجری و گزارشگر شبکه تلوزیونی اسمشو نبر(چون اگر اسمشو ببرم، حکماً مشمول فیلترینگ خواهم شد!)امشب یک گاف داد.از دهنش پرید و به جای عبارت <آیت الله خمینی>گفت:<امام خمینی>.البته انرژی مکانیکی جنبش لبهایش هنوز تمام و کمال به انرژی صوت تبدیل نشده بود که حرفش را تصحیح کرد.به گمانم عوامل پشت صحنه...
-
این اتحاد ملی ایول دارد!
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386 23:59
گفتند امسال ، سال اتحاد ملی و انسجام اسلامیست.ایادی استکبار،خنده شان گرفت و جمعی از مردم نماهای همیشه در صحنه هم همراه آنها لبخند ژگوند کنج لبشان نشاندند و گفتند:برو بابا!اتحاد کیلویی چنده؟!! باد،خبر را برد وبه گوشه قبای بعضی ها برخورد.گفتند:حالا نشانتان می دهیم اتحاد ملی کیلویی چند است! طبق معمول،طی یک تصمیم...
-
آبدار ترین زرشک زرین قرن را به این طرح بدهید:سهمیه بندی بنزین!
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386 11:40
چشم هایم را نمی بندم...نقشه ایران همینجوری هم جلوی چشمم است.همان گربه معروف که حداقل ۲۵۰۰ سال عمر دارد. همانی که یک دریا نفت روی قوس کمرش و یک دریا نفت دیگر هم مماس با شکمش دارد شبانه روز موج می زند. گاز اشک آور زده اند امشب.چشم هایم می سوزد ولی نه به اندازه دلم. نه...دلم برای خودم نمی سوزد! دلم برای آن آمیب...
-
نگاه ژورنالیستی...حتی به شما!
سهشنبه 5 تیرماه سال 1386 01:01
خیلی بد است که آدم نویسنده باشد.آن هم یک نویسنده مطبوعاتی که گذران زندگی و امرار معاشش به نوشتنش بسته است.یک نویسنده مطبوعاتی(نم خواهم هی بگویم ژورنالیست!!همینجوری هم کلاس کار حفظ می شود) به نوشتن معتاد است. او یا مدام در حال سوژه پیدا کردن است و یا نوشتن از سوژه هایی که یافته.او همه چیز زندگی را به شکل یک سوژه می...
-
افتتاحیه
سهشنبه 5 تیرماه سال 1386 00:52
بعضی وقتها حس می کنم کله ام یک قوری شده است.لابد تنم هم یک سماور! سماور که جوش می آید یک مشت الفبا با پای خودشان می آیند توی قوری و دم می کشند....می جوشند....غلغل می کنند....کف می کنند و گاهی،سر می روند. یک جوشانده ای، دم کرده ای،چیزی از کار در می آید آخرش.حروف را توی فنجان می ریزم و می گذارم روی پیشخوان این صفحه...