یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

تبدیل واحد ارز

خیلی مسخره است... 

زندگی کردن در مملکتی که  در آن به "تومان" پول در می آوریم.  

 مایحتاج روزانه و غیر روزانه مان را با احتساب نرخ لحظه ای "دلار" می خریم.  

تازه وقتی می خواهیم عابر بانک مان را بکشیم توی کارت خوان فروشگاه باید حواسمان باشد یک صفر هم بیشتر از قیمت محاوره ای بگذاریم.چون اسم واحد پول مملکت مان "ریال" است. چیزی که با 480 تای آن، یک "افغانی" *می دهند دستمان!  

من پیشنهاد سخاوتمندانه ای دارم.برای آن هایی که زیر حکم کارگزینی شان نوشته شده مدیرکل بانک مرکزی و رئیس جمهور و نماینده مجلس و وزیر دارایی و امثالهم. قبله عالم هم که فکر نمی کنم حکم کارگزینی داشته باشد.اموراتش به ید ملکوتی می گذرد حتمن! 

اول اینکه دوستان، مصرف دیفنوکسیلات را تحت هیچ شرایطی قطع نکنید. 

و دوم اینکه شما که استادید در تبدیل و تعویض صور ظاهری. ژاله  با یک اشاره شما می شود  امام حسین!خب تا گندش بیشتر از این درنیامده بیایید این ریال و تومان را هم یکی کنید، اسمش را بگذارید "پِــــــــــــــــــهِن". 

خجالت آور است واقعن...  

 

پ.ن: خوانندگان عزیز، امیدوارم این مقایسه را به حساب حب مکاتب  رایشیسم و ناسیونالیسم و غیره(که این و غیره اش بی شک خیلی مهم تر از بقیه است)از جانب نویسنده نگذارید و به جان مادرم  فقط می خواستم عمق فاجعه مشخص شود!

نظرات 2 + ارسال نظر
ت ک ز ش ح یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:47 ب.ظ http://asghari102.mihanblog.com/

سلام وب خوبی دارید به ما هم سر بزن

عرفان یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:53 ب.ظ http://dastforosh.blogsky.com/

جون مادرتو قسم نخور باور کردیم.

این به جون مادرم یه اصطلاح نوستالژیک برام که دوستام قصه شو می دونن!
یه چیزی توو مایه های "قسم به جون مادرم...عشقت نمیره از سرم" محمد حبیب اینا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد