یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

برای تو که خیلی ماهی

سال، نو می شود و تو ای آرزوی کهنه؛اسمت را گذاشتم روی ماهی عیدم

تویی که چند ماهی می شود در تُنگ تَنگِ دلشوره ام داری جان می دهی

و چشمانت که گمان می کنم به سبزه ها رفته باشد(بس که خیره مانده ای بهشان) دارد

 می پژمرد!