درست نمی دانم چند تا لالایی بلدم.۱۰ تا؟ ۲۰ تا؟....شاید هم بیشتر.کم بیاورم اگر،کتاب لالایی های ثریا قزل ایاغ هست ولی.با بیشتر از صد تا لالایی که روزگاری مادران ِ مادران ِ مادران ِمادرانمان کنار گهواره مادران ِ مادران ِمادرانمان می خوانده اند،شاید.
ولی زیاد مطمئنم که یک لالایی را خوب می دانم.......
با حسرت نگاهش می کنم که روی دستان مادرش تاب می خورد.تصویرش یکهو تار می شود و می شود جزیی از اشکم.سر می خورد از روی گونه ام و تا می آیم با دستمال کاغذی،بگیرمش که زمین نخورد،می افتد روی پایم.دستمال کاغذی ام نارنجی می شود.رنگ رژگونه ام.و من تا می آیم تصمیم بگیرم که خنده ام بگیرد یا گریه را ادامه دهم که در مجلس عزای امام حسین،رژگونه نارنجی زده ام؛بلور اشک و تصویر شیرخواره ای که دارد روی دست مادرش تاب می خورد،گم می شود روی زمین.بین هیاهوی جمعیت.
و من هنوز دارم لالایی می خوانم.کنار یک گهواره خالی.زبان گرفته ام به زبان مادران ِمادرانِ مادرانم و با ساده ترین واج ها آوازی را زمزمه می کنم به قدمت مظلومیت بشر.آوازی که اعجاز اساطیری نت هایش،تن گهواره خالی را هم مور مور می کند.تکانش می دهد؛ولی توی کتاب قزل ایاغ نیامده!
با حسرت نگاهش می کنم....دوباره تصویرش تار می شود....و می شود جزیی از اشکم...
و من زبان گرفته ام:علی اصغر،لای لای...
سلام
بهت تبریک میگم
قلم زیبایی داری...
خوشحال میشم به من هم سری بزنی...
شاد باشی.
اسم وبلاگت محشره ....خیلی جالب بود ...
فکر کنم ،نمیدونم غمناکه
ای کاش این همه که واسه حضرت علی اصغر گریه میکنیم و سینه میزنیم دلمون حسینی بود.بچه های ۶ ماهه ای که هیچ کسی رو ندارن زیادن.خوشحال میشم باهات تبادل لینک کنم.
حرف تو درسته،ولی به نظرت می تونه توجیه خوبی برای توقف عزاداری ها باشه.آیا به نظرت باید به اون آدمها هم کمک کرد و یا خیال کرد با توقف عزاداری، همه چیز درست می شه و اون بچه ها هم وضعشون بهبود پیدا می کنه؟به نظر من،ایراد از خود ماست که همه چیز رو با هم قاطی می کنیم وگرنه این دو منافاتی که با هم نداره،هیچ؛درست انجام دادن یکیش پیش درآمد درست انجام شدن اون یکیه.این نظر منه،می تونی بگی اشتباست!
اشک برای امام حسین + رژ گونه ؟
نظر شخص من = منافاتی نداره
نظر اکثر آدما = منافات داره
نظر خودت = ؟
نهال رای میگه منم از اسم وبلاگت خیلی خوشم میاد ...
اما ما برای کی گریه میکنیم ؟؟ برای کسی که خیلی وقت است که نیست ؟؟پس آنهایی که هستند چه ؟؟
سلام
وبت قشنگه.
به وبلاگ منم سر بزنی
اگه مایل باشی همدیگرو اد کنیم تو لینک باکس.
فعلا
اساطیری هم همچین نیستا ...
اسطوره به شخصیتی می گویند که ماورایی باشه.ریشه در باور،افسانه ها،تمدن و فرهنگ ملتی داشته باشه و کارهای خارق العاده از او سر بزنه.
اساطیری،همانطور که از اسمش پیداست،منسوب به اسطوره است.
من خودم از اونهایی که شخصیت های دینی را برای باورپذیری بیشتر،اسطوره جلوه می دهند بیزارم.ولی منظورم از آواز(لالایی)اساطیری،یک جور آواز غیرعادیست که از آن جهت که بعد از گذشت قرنها هنوز خواص جادویی اش را از دست نداده و می تونه با آدمها کارهای خارق العاده ای انجام بده؛در تعریف اساطیری می گنج.حالا شاید کلمات بهتری هم برای بیان این حس و این منظور،وجود داشته باشه که من پیدا نکردم!