یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

کیک فوندانتی من!

آآآآآه..... 

و یا هر صدای دیگری که برای یک نفس عمیق متصور می شوید! 

این صدای وجدانیست که آسوده .....دلی که آرام و قلبیست که مطمئن شد! و صدای انسانیست که گویی بار امانت  را زمین نهاد.... 

نه، اشتباه نکنید.امام خمینی دوباره نمرده و این جملات هم هیچ ربطی به وصیت نامه اش ندارد و من اصلا سیاسی نیستم! 

من فقط جانداری هستم خیلی خوشحال و خرسند.چون بعد از مدتها تلاش بالاخره توانستم با این خمیر لعنتی فوندانت کیک درست کنم!حالا ببینید اونهایی که انرژی هسته ای درست می کنند چقدر جو گیر میشوند دیگر! 

این خمیر فوندانت شده بود دغدغه من.شب و روز به فکرش بودم و مامانم می گفت اگر یک صدم اینقدر که به فکر کیک و خمیر فوندانتی به فکر نمازت بودی،جایت وسط بهشت بود.... 

شونصد کیلو پودرقند و گلیسیرین خوراکی و گلوکز مایع و کوفت و زهرمار حروم کردم تا به فرمول این خمیر دست یازم...و با اینکه خیلی دلم می خواست مثل ادیسون ناامید نشوم  ،بالاخره رفتم تجریش به آن دکان شهرفرنگ که فقط  همان جا خمیر فوندانت داشت و گفتم آقا من آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست. 

او هم یک کیلو خمیر داد دستم و یک چیزی در حد قیمیت خون پدر پدربزرگم پول از من گرفت(چون الان تورم بالا رفته و یارانه ها هم هدفمند شده،خون پدرم بیشتر از اینها می ارزد و قیمت خمیر فوندانت هم با توجه به نرخ تورم در زمان  پدر پدربزرگم و ارزش پول  آن دوران  محاسبه شده) 

حالا این خمیر را گرفتیم...به نیت کیک تولد روزبه....دلمان نمی آمد امتحانش کنیم.از طرفی هم می ترسیدم جواب ندهد و روز تولد دستم بماند توی حنا. 

خلاصه چنین شد که می بینید....خیلی ساده ،با کمترین تزئین ممکن و در حد آزمایش می شود یک،دو،سه؛کیکی ساختیم با آن 

 

این آب کنار ستاره ها خیلی زود خشک شد و کیک یکدست....اگرچه من عجله کردم و فرتی  عکس گرفتم ولی ناصافی های روی کیک ایراد کار من نیست و به من هم هیچ ربطی ندارد که مشک آن است که خود ببوید.جایتان خالی کیک فوق العاده خوشمزه و لذیذ شد به بود و فرو رفتگی های سطح کیک مربوط به دست های کتلت کوچولوی  روزبه است که فکر می کند هروقت کیک درست می کنیم باید یک شمع هم بگذاریم رویش و تولدت مبارک بخوانیم!   

 

به هر حال این بود انشای من و امیدوارم روز تولد روزبه هم کیکم خوب از آب دربیاید 

فقط خواهش می کنم نگویید مگه مجبوری خودت کیک درست کنی واسه تولد....چون واقعا نمی توانم توضیح بدهم چقدر دلم می خواهد این کار را خودم انجام بدهم! 

نظرات 14 + ارسال نظر
آتوسا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://ghose.blogsky.com/

ها؟

میترا ی بلند مرتبه یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ق.ظ

من الآن اینجا پهنم از خنده !!!

اون فیگور روزبه منو کشته که با چه نگاه فیلسوفانه ای به دسترنج مامان زری اش نگاه می کنه!

کاف ف میم* (1) و شما چه می دانید که این فندانت عجب چیزیست (2) به جون جدمان ما هم نمی دانیم (3) ما که جد نداریم (4) دیدید گول خوردید (5) همانا گول خورندگان از زیانکارانند (6) کیک فوندانتی بخورید جاش (7) هرچیزی را که نمی خورند که!؟ (8) آیا شما فکر می کنید ما شمارا به چیزی که خودمان نخوردیم هدایت می کنیم (9) خیلی **** هستید (10) حتماً باید چشممان را ببندیم و دهانمان را باز کنیم و خوار مادر بدهیم (11) والللا (12) باشد که قطار هایتان هم مانند ستاره هایتان زیبا شود (13) و شما باز نمی دانید که قطار ینی چه! (14) و این رمزیست میان من و زری (15) تا یکی از روزهای اسفند، وقتی روزبه پا به جهان گذاشته و آن روز را مقدس ساختیم، بر شما وارد میشود (16) پس به آن -اون موقع- چنگ زنید (17) رستگار خواهید شد (18) قول میدم (19)
و چه راست گفت میترای بزرگ و بلند مرتبه (20)

پ.ن* : این ها راز و رمز آفرینشه، اما این یکی رو قسر در میریم و می گیم : کاف ف میم : کیک فوندانتی من!

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ

کیکش چقد گشنگه،
ایشالا مبارکش باد
خیلی خوش آب و رنگه
ایشالا مبارکش باد

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ

زری سرویس شده
ایشالا مبارکش باد
تا این ساخته شده
ایشالا مبارکش باد

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ

ستاره هاشو ببین
ایشالا مبارکش باد
روزبه کرده کمین
ایشالا مبارکش باد

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ

قطار رو کی می سازی؟
ایشالا مبارکش باد
مگه هنوز نساختی؟
ایشالا مبارکش باد.

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

فوندانتت تموم نشه
ایشالا مبارکش باد
گرون مرون تر نشه
ایشالا مبارکش باد

میترا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ

نکنه ژله نذاری
ایشالا مبارکش باد
غذا رو کم بیاری
ایشالا مبارکش باد

با کیک گول بمالی
ایشالا مبارکش باد
تو که قبول نداری
ایشالا مبارکش باد

فوندانت دلیل نمیشه
ایشالا مبارکش باد
که ما کادو بیاریم
ایشالا مبارکش باد

تو که یادت نرفته
ایشالا مبارکش باد
تجریش، تخته تخته
ایشالا مبارکش باد

جدا با من حساب کن
ایشالا مبارکش باد
یه دونه برام دُرُس کن
ایشالا مبارکش باد

مدیر صدا می کنه
ایشالا مبارکش باد
چپ چپ نیگا می کنه
ایشالا مبارکش باد

ینی که من رفتم
ایشالا مبارکش باد
دلم رو اینجا گذاشتم
ایشالا مبارکش باد

اگه تنها بخوری
ایشالا مبارکش باد
دل منو میشکنی
ایشالا مبارکش باد

خدانگهدار تو
ایشالا مبارکش باد
این کیک فوندانت تو
ایشالا مبارکش باد

فک کردی من بیکارم؟
ایشالا مبارکش باد
نه! اینجا نت مفت دارم
ایشالا مبارکش باد

آجیٍ مه! یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ

توانا بود هرکه کیک پز بود ز فوندانت دل زری مامان خرسند بود

موضوع انشاء:بهمن خود را چگونه گذراندید؟

اندکی قبل از بهمن:
همه چیز با یک نگاه به کیک فوندانتی(در یک سایت آشپزی مستهجن) شروع شد...
مصداق مبرهن این آیه که: «نگاه آلوده تیری است از ناحیه شیطان»

۱تا۵بهمن:
بگذار ببینم چه چیز میشود به جای فوندانت استفاده کرد(دیدگاه اقتصادی)

۵تا۸ بهمن:
آیا خمیر فوندانت بخرم؟(دیدگاه مستاْصل)

۸تاهمون ۸ بهمن:
ببخشید آقا.....ببخشید با شما هستم...خمیر فوندانت دارید؟
(دیدگاه به من چه که گران است.به امتحانش می ارزد.)

۸ بهمن تا امروز:
این هم کیک فوندانتی من...!!!(دیدگاه کٍیف)

بمیرم برای این روزبرت که انگار نه انگار ۱ماه است دارد کیک های تمرینی خوشمزه و خوشگل مامان زری را میخورد.شاید بابا حسین بهش مهلت نداده.

میترا جان وعده دیدار ما ۸ اسفند پای کیک فوندانتی.(اللهم الرزقنا...)

یک آرزوی ...ی تخیلی:کاش ملیحه هم دعوت باشد.

پاورقی:حالا فهمیدم چرا میترا جون میخواد واسه فوق ادبیات شرکت کنه...!شرکت کن قبولی!پهن شدم از خنده!

لحظه ثبت این نگاه فیلسوفانه چند ثانیه بعد از فروبردن انگشت همایونی در کیک می باشد!

مامان روزبه یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:13 ب.ظ

میترا جان حالت خوبه؟!!!نکنه سر صبحی کیک رو دیدی دل ضعفه کردی؟!!من از جواب دادن به کامنت هات واقعا کم آوردم!(جمله را داشته باش)
گفتم یک کامنت بگذارم تقدیم کنم بهت!

ساجده دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:57 ب.ظ

افرین با این همه علاقت میتونی راحت تو این حرفه فعالیت کنی.

از ایراز همدردیت موتوشککرم!

غذاکده خانگی بهار چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.bahar-food.blogfa.com

سلام زهرا جون
کیکت خیلی قشنگ شده و مطمئنا خوشمزه هم هست .
دوست عزیزم به همین زودی طرز تهیه خمیر فوندانت رو توی سایتم می ذارم .

واااااااااای شرمنده نکن تو رو خدا!شما استادید....ما نوچه ایم هنوز

ملیحه چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ب.ظ

فقط
ایشاالله مبارکش باد

حمزه یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ب.ظ

ای بابا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد