یک فنجان حرف تازه دم
یادداشت های بی وقتیک فنجان حرف تازه دم
یادداشت های بی وقتپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آبان 1392 1
- دی 1391 1
- آذر 1391 1
- آبان 1391 2
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 1
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 3
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 2
- بهمن 1390 3
- دی 1390 1
- بهمن 1389 2
- آذر 1389 2
- شهریور 1389 2
- خرداد 1389 1
- فروردین 1389 1
- اسفند 1388 1
- دی 1388 1
- مهر 1388 1
- خرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 1
- فروردین 1387 1
- اسفند 1386 1
- بهمن 1386 1
- دی 1386 3
- آذر 1386 2
- آبان 1386 2
- مهر 1386 4
- شهریور 1386 6
- مرداد 1386 10
- تیر 1386 10
سنتوری
سلام آقای مهرجویی.
حالتون خوبه آقای مهرجویی؟
با عرض شرمندگی باید عرض کنم من سنتوری رو دیدم آقای مهرجویی!
اینم شماره حسابمه:۰۳۰۱۶۷۶۷۱۴۰۰ ،آقای مهرجویی.
اگر وجدان دارید(و یا حداقل برای افه فرهنگ سازی و ظاهر سازی و اینا) لطفا همین حالا،قبل از اینکه پلیس خبر کنم،خودتون برید و مبلغ چندهزار تومن به حسابم واریز کنید آقای مهرجویی.
تعجب نداره که آقای مهرجویی!خیال کردید فقط خودتون تو دنیا شماره حساب دارید که اینجوری عین پتک می کوبیدش تو سر ِ ما،آقای مهرجویی؟
زرشک...آقای مهرجویی!
خیلی خاصیت داره؛با شما نیستم آقای مهرجویی.
داشتم می گفتم آقای مهرجویی،شما به من بدهکارید آقای مهرجویی.
من ۱۵۰۰ تومن نفله کردم دی وی دی سنتوری رو خریدم ،بگو خب،آقای مهرجویی...
دی وی دیه خراب بود،باز هم بگو خب،آقای مهرجویی...
بعد رفتم به دوستم رو زدم و شخصیتم رو جلوی چشمش عینهو دستمال کاغذی یه آدم سرماخورده ای که پولش نمی رسه یه بسته آنتی هیستامین بخره،و شاید حتا یه دستمال کاغذی دیگه؛مچاله و چروک کردم. لازم نیست دیگه بگی خب،آقای مهرجویی.چون تا فردا صبح هم اگه خب خب کنی،واسه من شخصیت از دست رفته و روی زمین افتاده نمی شه آقای مهرجویی.
آخرش مجبور شدم دوباره ۱۵۰۰ تومن دیگه نفله کنم تا فیلم شما رو ببینم آقای مهرجویی.
اما من فیلمتون رو شنبه دیدم و لابد می دونید که شنبه ها بلیت سینما ۸۰۰ تومنه آقای مهرجویی؟
حالا اگر ریاضی تون خوبه،حاصل این عبارت رو به دست بیارید و عدد حاصله را به تومان بریزید توی حسابم آقای مهرجویی:
؟=(وقتی که به قول قدیمی ها طلاست+شخصیت خرد شده گرانبهاتر از الماس+ ۱۵۰۰+۱۵۰۰)-۸۰۰
اگر ریاضی تون ضعیفه،لااقل آزاده باشید آقای مهرجویی!
سلام
این روزها همه از سنتوری میگن !
فکر کردم باید ببینمش اینجوری که شما میگی بهتره نبینم آقای مهرجویی گناه دارند بدهکار من هم میشن!( چشمک)
این بود آن پستی که یک هفته است داری روش کار می کنی؟؟؟؟؟
اگه از مهرجویی هاش فاکتور بگیری که دوس تا خط بیشتر نمی مونه!
: دی
بابا چی می گی ؟ من فکر کردم گورستان اومده اینجا برای تو کامنت گذاشته...چیزی گفته... چرا قاط زدی قاتی؟
به این گورستان بگو طریقه کامنت گذاشتنش یه روز منو زنده به گور می کنه هان!
در ضمن من نفهمیدم قاط زدم،قات زدم،غاط زدم،غات زدم،(قاط - قات -غاط - غات)(زدم - ذدم -ضدم -ظدم) یا....
نه؛مثله اینکه یه چیزی زدم!شاید ادوتوالت!
من هم طلبکارم از مهرجویی
منم دیدمش خیلی ناجور بود هر چند اونی که من دیدم بی کیفیت بود
من منتظر هستم زهرا خانوم
وبلاگ من طاقت دوری نقاد ها رو نداره پس بدو بیا
حالا شما به کنار!من بدبخت خام شده ی این جامعه که تحت جو مدرسه و عواملی مختلف نشستم و ۲ ساعت وقتمو گذاشتم این مو ذخرفو دیدم...!بعدشم ۳ساعت افسوس اون ۲ساعت رفترو خوردم بعدشم اعصابم ریخت بهم و۱روزم هدر رفت چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟اونم امسال که کنکورم دارم!!!!سالی که ادم کنکور داره ۰.۰۰۰۰۰۱ ثانیه هم خیلیه!
اخیش دلم خالی شد!کاش یه ۴۰۰-۵۰۰ تا فوشم مجاز بود بدیم!
بشش گفتم...اینقدر هم بد تهدیدش کردم که نده خدا بلاگش
ر ِ بست...!
از دیروز تا حالا هنوز ننوشتی یعنی؟ بابا این پست های تو چقدر کار داره ....
دیروز ساعت ۱ و ۵۳ دقیقه ایشون عرض کردید دارید پست می نویسید ... ما هنوز چیزی رؤیت نکردیموندیم!
منظورم توی وبلاگ ما چهار نفر بود.پست با عرض پوزش
ای بابا!اینّicegirl هم چقدر عجله داره!به قول قدیمیها شاش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش داره!دیگ به دیگ میگه تت تدیگ!خودت برو یه چیز جدید بنویس که هر دفعه میایم وبت بلکه مطلب جدید داشته باشی!دیگه نخواستم بگم مطلبات کوتاه!!