یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

!

من فکر می کردم شاید او

شاید او فکر می کرد،من

ولی عجبا که بدون شاید...بی شک....قطعاً....حتماً...مطمئناً...of course....certainly....و صد البته؛ هر دو تایمان!

 

نظرات 4 + ارسال نظر
!...icegirl یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ق.ظ http://icegirl9021.blogfa.ir

! 60%

الناز یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:39 ب.ظ http://setare-ye-shab.blogsky.com/

دچار هم شدیم!
زیبا بود
موفق باشی

محسن چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ http://neverland.ir

خیلی پر احساس و قشنگ. می دانی از کجا وبلاگت را پیدا کردم؟ کامنتی که در هزار تو گذاشته بودی از آن می شود فهمید زیبا می نویسی.

ممنون،ولی من اصلا هزار لا رو یادم نمیاد!

!...icegirl جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ق.ظ http://icegirl9021.blogfa.ir

۱-خودت چندشت نمی شه یه ساله این وبلاگ باز می شه همین پست توشه با دوس تا دونه کامنت؟
که ۵۰٪ اش هم منم ... جدی تو اگه منه نداشتی چیکار می کردی؟
۲- حیا نمی کنه؟ شرمت نمی باد که می ری با اسم مردم* برای یه مردم دیگه کامنت میزاری؟
------------------------------------------------------------
*=( مردم اول) استعاره از من
( مردم دوم) اصلا فکر نمی کنم لازم به توضیح باشه...!

من اصلا منظورت رو نمی فهمم!! واقعا فکر می کنی من آدمی هستم که از آیدی دیگران، استفاده غیر اخلاقی کنم؟
حالا اون یکدفعه که دیدی به اسم س برای یه بابایی کامنت گذاشتم،برای این بود که استفاده از اون کاملا در جهت ترویج الاقیات و هدایت جوون مردم بود....و صلاح در این بود که اون کار رو کنم! اما در مورد تو که هرگز به خودم اجازه چنین کاری رو نی کنم.آخه می دونی،آزار و اذیت روان پاک ها عمل بشردوستانه ای نیست!
حالا دیگه پیشته......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد