یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

چگونه یک پست ننویسیم؟

قیصر امین پور،درگذشت...؛برایش گریه کردم.

نیمی از برگهای گلدان اتاقم در اثر سهل انگاری من در باز گذاشتن شوفاژ،زرد شد.....؛توی خانه دو ساعت عزای عمومی اعلام کردم .

سردبیر،آمد توی اتاق محل کارم و داد زد سرم.....؛بهتر است چیزی نگویم درباره اش.

تا فیها خالدون مادربرد و هارد کامپیوترم سوخت......؛سر دلم کمی سوخت.

...و من انگار نه انگار که توی این دنیا دارم زندگی می کنم.

و در تمام این مدت تنها کاری که از دستم برمی آمد این بود که پست ننویسم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد