یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

نه تکرار زدگی!

در مدتی که دچار غیبت صغرا شده بودم، آنقدر روزهای مختلف  و رنگارنگی داشتم که دلم برای یک اپسیلون استراحت و بازگشت به روزهای تکراری لک زده بود!!

در این ده دوازده روز،هیچ دو روز ِ شبیه به همی نداشتم و خیالم راحت راحت بود که مسلمانم!(در این جمله از صنعت تلمیح استفاده شده.همانی که از حدیث یا آیه ای در نوشته استفاده می شود.اشاره به این حدیث که:هر کس دو روزش مثل هم باشد،مسلمان نیست!!)

اوایل هفته پیش،عروسی داشتیم.....تاج خروسی داشتیم.....جاری کُشون بود!!خیلی جالبه نه؟!!آدم خودش رو برای یک شب می کشد....کلی پول حروم می کند...بعدش چی؟!شب باید همه اش را بشویی برود پی کارش...ایول!به این می گویند پول شویی!فهمیدم.اصلا خودتون عکسم را ببینید و قضاوت کنید که یک آدم ناعاقل چطور برای چندساعت،۱۰۰۰۰۰تومان نا قابل را نفله می کند!تازه به غیر از پولی که برای لباس و غیره ذلک خرج شده(چون نمی خواهم ریا بشود و ملت شهید پرور بفهمند که ما چقدر پولداریم،از ذکر مبالغی که تحت عنوان علف خرس،صرف ابتیاع این جانور شده است خودداری می کنم!!!)

       

           

الان این منم! باور کنید به علت تعهدات اخلاقی و شرعی عکسی واضحتر از این نمی توانستم بگذارم!این دو نقطه هم که سیاه نشده، تنها نقاط قابل رؤیت شرعی بودند!!زنگ زده ام از مرجع تقلیدم پرسیده ام...خیالتان تخت!

این هم عکس عروس:

          

      

 

لطف کردم و عکس عروس را با دید بازتری روی سایت گذاشتم!در این عکس،کمی بیشتر از حدود شرعی را مشاهده می کنید!مثلا گوشواره و تاج و تور عروس را!

خب ،برای اینکه خین و خین ریزی نشود ترجیح می دهیم که بی خیال قضیه شویم و بگذریم اصلا.....

بعد از عروسی که خودش شامل چند مرحله مختلف می شد،مشغول برگزاری مراسم بازگشت ملکوتی و اینای برادرم از مکه بودیم.لازم به ذکر است که به علت حضور جمع کثیری از چتربازان گرامی در این مراسم،دچار تنوع زدگی حاد شدیم!

و بعد از تمام این دنگ و فنگ ها،رفتیم سفر.مشهد.اینبار چون به خاطر یک توفیق اجباری،با هواپیما رفتیم و در مشهد ماشین نداشتیم،بیشتر از تاکسی استفاده کردیم و به مکاشفاتی نائل شدیم.اینکه هنوز،مسئله سهمیه بندی بنزین برای مردم این شهر،بسیار بغرنج و لاینحل می نماید!همه شان حرص بنزین را می زنند...خفن!شاید چون پمپ گاز،کم دارند.شاید هم دلیلش مسائل ژنتیکی،نژاد پرستانه،فاشیستی،و خیلی چیزهای دیگر باشد که هیچ ربطی به این قضیه ندارد.....مثل مسائل نوستالوژیکی......

نظرات 4 + ارسال نظر
icegirl...! دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ http://icegirl9021.persianblog.ir

اگر قول بدی امروز عصر که می ریم بیرون برام لبو بخری ... منم قول می دم که آدرس بلاگت رو ندم به جاریت! D:
ضمنا تا باشه از این تنوع زدگی های حاد ...
قربون هر چی چتر باز قهاره...!

میترا سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:30 ب.ظ

اولاً: بگم خسته نباشی...حسابی...
ثانیاً: انشاالله همیشه خوشی و خرمی...
ثالثاً:زیارتت قبول باشه زهرا جونم...
...
رابعاً:...ازین به بعد مطباتو تحت عنوان های:(فقر زدگی؛بی کاری زدگی؛ جهان سوم زدگی و....اینا ) بنویس! بلکه کار مملکت درست بشه و یه (نه) ای پیشوند اینا شه!
خامساً:اگه می خوای ازون رقما !(یه عددی... جلوش تا بی نهایت ها صفر!) خرج نکنی دیگه تکرار زده نشو!
(آخه! تکرار نزدگی= پول خرج کردن زدگی!
اینجوریاست دیگه! )
آخراً!؟:همه این دنگ و فنگا می ارزه به تکرار نزدگی ! به قول شاعر:
بیا! گل برافشان و می در ساغر انداز ... فلک را سقف بشکاف و (نه تکرار زدگی!) در انداز! زهرا خانوما!
-زین پس :(نه تکرار زدگی!) به جای (طرحی نو)...-

نقره ای سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:29 ب.ظ

خب خرج اتینا نکن!! مگه مجبوری؟؟

بذار تو هم عروسی جاریت بشه،ببینم خرج اتینا می کنی یا نه!!!!!فکر کن....جاریت!

مهدی یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ق.ظ

می گم، یعنی شما عکسی از یک شخصی رو به اون ترتیبی که خودتون میفرمائید، گذاشتید توی وبسایت؟ با علم به این مسئله که حجاب برای ایشون بسیار مهم هست. نمیگید یه روز خودشون به همراه همسرشون این پست شما رو می بینند و چه احساسی بهشون دست میده؟ جالب اینکه "لطف کرده وعکس عروس رو با دید بازتر در وبسایت قرار دادید". عجب .....

سلام!!
۱-حیف که الان اون عکس ها که با تاینی پیک آپلود شده بود باز نمی شه.....وگرنه این کامنت را هرگز نمی گذاشتی!
فتوشاپ که دوباره ریختم روی کامپیوترم(الان ترکیده!)عکس ها رو همانجوری که قبلا بودند میذارم تا ببینید که علم به این مسئله دارم که حجاب برای ایشون بسیار مهم هست و برای من هم!
حسین هم این پست رو خونده بود و مطمئن باش اگه مورد داشت نمی گذاشت عکس ها روی صفحه بمونند!
۲-اما اگه از مطالب ناراحت شدید اون یه بحث دیگه ست!
اول ...معزرت(یعنی معذرت به توان n) می خوام و ...
دوم: توضیح میدم که اینا همه همش طنزه و اصلا جدی نیست....
سوم: خواهش می کنم به آزادی بیان ....نمی دونم چی بگم،هر جور راحتی!
چهارم:من هر چی که می نویسم با تصور اینکه مخاطب میاد مطلبو راجع به خودش می خونه می نویسم...می تونی نظرات پست هدفمند کردن یارانه سرنگ رو راجع به آقا یخونی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد